رد شدن به محتوای اصلی

آسیب شناسی مطالبه گری و رفتار جمعی در جامعه ایران

 


آنچه امروزه  در نظر همه ما ها هست این است  که رژيم جمهوري اسلامي از نظر اقتصادي هر روز بي ثبات تر و از لحاظ سياسي بي تحمل تر شده که به عبارتی دیگر انبار باروتی است که نیاز به فقط یک جرقه دارد. در صحنه­هاي بين المللي نیز همچنان منزوي و طرد شده است. احزاب و ديگر اجتماعات مستقل سياسي، روزنامه­نگاران و مطبوعات مستقل که وسيله اي مؤثر براي ابراز خواست هاي مشروع مردم در قالب قانون اساسی و حقوق اولیه ایرانیان و مشارکت جامعه­ی برانگيخته و طبقه متوسط در فرآيند سياسي باشند از هرگونه فعاليت محرومند. که این عامل یکی از فاکتورهای اصلی ایجاد نظام­های دیکتاتوری در هر جامعه­ای هست و جوانان را برای ایجاد تغییر و رهایی از خفقان و وحشت از سرکوبگری دچار تزلزل و سکون میکند ولی نسل­های جدید همه این معادلات را به هم می­ریزد و همگان را در آینده نزدیک شگفت­زده خواهد کرد. همانطور که دیدیم در اعتراضات سالهای اخیر سال 96 و 98 طیف گسترده­ای از تظاهرات کنندگان از نسل جوان دهه هفتاد بودند و این نشانه ای است برای آنها که به قول معروف نمی اندیشند.

اما در جامعه ما، در بین مردم، روزی، خبر بازداشت یک معلم و فعال فرهنگی می‌رسد؛ یک روز دستگیری روزنامه نگار منتقد و افشاگر، روز دیگر صدای فعالین حقوق بشر و فالین محیط زیست کشور و نیز نویسندگان و فرهیختگان و نخبگان از زندان به گوش می­رسد. در حالت دیگر دانشجویان معترض را ستاره‌دار می‌کنند و از ادامه تحصیل باز می­دارند. فرهنگیان به انحاء مختلف تلاش می‌کنند مطالبات صنفی خود را خواستارند. ؛ دانشجویان به سرعت فضای مجازی را مملو از توییت و پست‌های مجازی می‌کنند. شاعر و نویسنده دگراندیشی را به بند کشیده و زمینه‌های مرگش را فراهم می‌کنند؛ نویسندگان و شاعران دگراندیش، نامه های سرگشاده و بیانیه صادر می‌کنند و نهادهای حقوق بشر بین‌المللی را مخاطب برای ظلم های هرروزه کشور میکنند. در سوی دیگر استاد دانشگاهی را از رفتن به فرصت مطالعاتی خارج از کشور باز می‌دارند یا اساتید دیگری را به بهانه‌های الکی و واهی از تدریس در دانشگاه منع و اخراج می‌کنند؛ اما دانشجویان  و دانشگاهیان خشمگین، تیرهایشان مجازی است و به شکل توییت و پست در شبکه های مجازی خبرگزاری‌ها را پر از اخبار این بی عدالتی ها، دشمنی­ها  و علم‌ستیزی‌ها می‌کنند. سوال این است که چرا ما که جز برای منافع شخصی و در بهترین حالت مطالبات صنفی خودمان و جز برای منافع گروهی‌مان، حاضر به اعتراض و فعالیت برای درماندگان و به دیگر اقشار و گروه‌های جامعه نیستیم. چه بر ما گذشته است که جز درد و رنج خود و اطرافیانمان را نمی‌توانیم ببینیم و بفهمیم و کاری برای آن انجام دهیم. بی‌گمان، ملتی که چنین دچار شکاف عمیق اجتماعی و گسستگی باشد؛ می­تواند با هر گونه ظلم و جور و بی‌عدالتی از سوی هر کسی مبارزه کن؟ به نظر جامعه شناسان باید پیش از هر اقدام و مطالبه‌ای برای تغییر، به آسیب‌شناسی رفتارهای جمعی خودمان بپردازیم و شکاف‌های عمیق در بین خودمان و مطالباتمان را بفهمیم و سپس انتظار تغییر داشته باشیم. در بررسی آسیب‌شناسانه مطالبه‌گری اجتماعی، می‌توان از عوامل مختلفی همچون مشکلات اقتصادی اسفناک، زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی دیکتاتورپذیری که در اکثر لایه های جامعه ریشه دوانده، نبود وحدت برای انتقاد، یاس اجتماعی برای بهبود اوضاع، و…، نام برد.؛ اما به نظر من، مهم‌ترین آسیب مطالبه‌گری اجتماعی به ویژه در جوامعی که سران آن، عادت به پاسخگویی ندارند؛ فقدان فرهنگ و روحیه کار گروهی است. به قولی قدیمی ها میگویند که در ایران وقتی کاری را دونفره میکنند کار به شکل خوبی پیش میرود ولی درصورت سه نفره شدن تلاش برای ایجاد گروه دوم و کشمکش­ها  شروع میشود.در واقع کار گروهی به عنوان یک استراتژی مهم و تاثیرگذار در دستیابی به اهداف اجتماعی، حلقه گمشده‌ی مطالبه‌گری اجتماعی ما در ایران بخصوص در بین جوانان نسل­های مختلف است. نمی‌توان در جامعه‌ای، معلم باشیم و از وضعیت اجتماعی و اقتصادی کارگران بی‌خبر باشیم و نسبت به آنها، حس مسئولیت نداشته باشیم. نمی‌توان استاد دانشگاه باشیم و فقط در مواقعی که همکارانمان دچار مشکل می‌شوند و احتمالاً خودمان در نوبت مواجهه با آن مشکل قرار داریم؛ حس مسئولیت‌پذیری پیدا کنیم و نسبت به معضلات گروه‌های اجتماعی دیگر، بی‌تفاوت باشیم. نمی‌توان کارمند بود، کارگر بود، دانشجو بود، شاعر و نویسنده بود، هنرمند بود،…، و در عین حال از احوال دیگران آگاه نبود و گامی برای تحقق مطالبات حداقلی‌شان برنداشت. این همه آن چیزی است که مورد انتظار است برای حرکت اجتماعی منسجم برای تحقق همه آرمانها و هدف­های صنفی.

ساختار نظام‌ سیاسی م در ایران، میل زیادی به ایجاد شکاف در بین اقشار و گروه‌های اجتماعی مختلف دارد تا مبادا یکپارچگی و هم‌گرایی این گروه‌ها، هزینه‌های حاکمیت مطلق را افزایش دهد و امنیت پوشالی آنها را بر هم زند.به قول معروف که میگویند تفرقه بیانداز و حکومت کن.

 همه ما مطالبات فرهنگیان را می­­دانیم بهبود وضعیت معیشتی، طرح رتبه بندی، معلمان دربند (اسماعیل عبدی، رسول بداقی، غلامرضا غلامی، مهدی فتحی، عزیز قاسم‌زاده و …)، در صنف کارگران زندانیان (جعفر عظیم‌زاده، رسول طالب‌مقدم، رضا شهابی، منصور اسانلو و…)، دانشجویانو نخبگان در بند را داریم (امیرحسین مرادی، علی یونسی، …)، حقوقدانان معترض و مطالبه‌گر (نسرین ستوده، محمد نجفی، و…)، نرگس محمدی  فعالان حقوق بشر، نویسندگان مطالبه‌گر (رضا خندان، کیوان باژن، کیوان صمیمی و …)، فعالان محیط زیست (عبدالرضا کوهپایه، سپیده کاشانی، مراد طاهباز و …) و اساتید دانشگاه مطالبه‌گر (بیژن عبدالکریمی، محمد فاضلی، رضا امیدی، آرش اباذری)

 در وضعیت فعلی ما، مطالبه‌گری نه تنها حق عموم مردم، بلکه وظیفه انسانی و اجتماعی همه اقشار مخصوصا در بین جوانان طبقه متوسط است که نیروی عظیم در خودشان هم از لحاظ علم و هم توانایی عملی برای تغییر را دارند. و این مطالبه‌گری، جز با داشتن روحیه کار گروهی و تمرین مهارت‌های آن، دست‌یافتنی نخواهد بود. و از مهم‌ترین مهارت‌ها و اصول اولیه کار گروهی، ارتباط همه اعضا و طرف­ها با یکدیگر و توافق بر سر اهداف و راه‌های رسیدن به آن است. در دانشگاهها که معمولا اساتید جوان دانشگاه به عنوان متخصصان حوزه‌های دانش، باید با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار کنند و در کنارشان قرار بگیرند؛ همانطوریکه که اساتید برجسته و فیلسوفان مانند برتراند راسل و پی‌یر بوردیو و یورگن هابرماس و … در کنار مطالبه‌گران در جوامع خود ایستادند و همراهی­شان کردند. در سوی دیگر کارگران و دانشجویان باید در مطالباتشان، هوای یکدیگر را داشته باشند؛ نمونه اش در جنبش ۱۹۶۸ فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی، کارگران و دانشجویان، همواره کنار یکدیگر برای مطالبات یکدیگر، به‌پا خاستند و تغییرات شگرفی را ایجاد کنند. معلمان و کارمندان باید وضعیت خود و دیگر گروه‌های اجتماعی را نیز در نظر داشته باشند و در زمان مناسب برای حمایت از مطالبات آنها گامی پیش بگذارند. در واقع رفتار جمعی ما باید کمی اصلاح شود و مطالبه صنفی و گروهی مشروع به مطالبه همگانی تبدیل شود که در این صورت امید به تغییر شگرف خواهیم داشت.

 

نظرات